یکشنبه ۱۹ شهریور ۰۲ | ۰۱:۲۲ ۱ بازديد
این اولین نوشته سایته
تقریبا میدونم چطوری قراره پیش بره ولی قرار نیست کنترلش کنم .... میخوام آرتنا شبیه خودش باشه و واقعی باشه
خوبیش اینه که تکراری نیست ، چنل یا پیج نیست و البته اگه خواستم به کسی نشونش بدم تازه اونوقت میفهمن من کی ام
داستان از این قراره که من رویا های بزرگی داشتم ، زیاد میخواستم شاید حتی چیزی که خیلیا جرئت فکر کردن بهش رو نداشتن ... ولی حالا من اینجام و دارم خاطرات نصف شبی مینویسم . کی میدونه شاید یه روزی مثل اون رویا ها انقده معروف شدم که چاپشون کنم ????
حالا مهم نیست
اینجا دیلی منه و همونطور که گفتم اینجا بدون قضاوت کردن خودم مینویسم از روزم ، از معنی و نشونه ها و رنگ ها و حس هام ، از لقب هام و از قطعا از رویاهام
حتی شاید بعضی وقتا تلاش کردم به انگلیسی هم بنویسم
فکر کنم در اخر اینکه واقعا شبیه ویژن برد یا پینترست بشه برام ...
اینجا اتاق منه تا خودم باشم ، طلایی ، مشکی و سفید 3>
و از تک تکش لذت ببرم
خوش اومدی به خلوت من ;)
تقریبا میدونم چطوری قراره پیش بره ولی قرار نیست کنترلش کنم .... میخوام آرتنا شبیه خودش باشه و واقعی باشه
خوبیش اینه که تکراری نیست ، چنل یا پیج نیست و البته اگه خواستم به کسی نشونش بدم تازه اونوقت میفهمن من کی ام
داستان از این قراره که من رویا های بزرگی داشتم ، زیاد میخواستم شاید حتی چیزی که خیلیا جرئت فکر کردن بهش رو نداشتن ... ولی حالا من اینجام و دارم خاطرات نصف شبی مینویسم . کی میدونه شاید یه روزی مثل اون رویا ها انقده معروف شدم که چاپشون کنم ????
حالا مهم نیست
اینجا دیلی منه و همونطور که گفتم اینجا بدون قضاوت کردن خودم مینویسم از روزم ، از معنی و نشونه ها و رنگ ها و حس هام ، از لقب هام و از قطعا از رویاهام
حتی شاید بعضی وقتا تلاش کردم به انگلیسی هم بنویسم
فکر کنم در اخر اینکه واقعا شبیه ویژن برد یا پینترست بشه برام ...
اینجا اتاق منه تا خودم باشم ، طلایی ، مشکی و سفید 3>
و از تک تکش لذت ببرم
خوش اومدی به خلوت من ;)
روز شنبه 18 شهریور